یک اتفاق تلخ
محدثه عزیزم این روزا دل مامان خیلی گرفته ؛ دختر گلم متاسفانه از شب جمعه گذشته یعنی دقیقا بعد از اربعین ،دست کوچولوی خشگلت سوخته عزیزدلم. مامان برات حلیم کشیده بود گذاشته بود خنک بشه تو کاسه حلیم رو از روی ظرفشویی برگردوندی رو خودت . عزیزکم خدا خیلی رحم کرد که توی صورت خشگلت نریخت. همون موقع با باباجون بردیمت بیمارستان شهدای یافت آباد ، دکتر گفت سوختگی درجه ٢ و باید پانسمان بشه. پماد سیلور بهت داد و گفت روزی دوبار پانسمانش رو عوض کنید. عزیزکم واقعا دختر صبور و خانمی هستی. فقط همون موقع خیلی گریه کردی ، حتی موقعی که پرستار دستت رو پانسمان میکرد خودش تعجب کرده بود که چرا گریه نمیکنی. فردا مامانی و خاله اکرم و دایی ع...